یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاکْتُبُوهُ *
بعضیها حرف زدن زنان از حقوق خود پیش از عقد (دائمی) ازدواج و درخواست اضافه کردن چنان حقوقی به عقدنامه را ناپسند میدانند. معمولاً استدلال علیه درج حقوقی مثل حق طلاق، حضانت فرزند، خروج از کشور و ... در عقدنامه این است که در ابتدای زندگی باید بنا را بر مهر و محبّت گذاشت و نباید بنا را بر طلاق گذاشت و دربارهاش حرف زد. در این یادداشت میخواهم نشان دهم که این استدلال بسیار سست و خطرناک است.
بسیاری از چیزهایی که ادعا میشود در ازدواج وجود دارد، مثل عشق، شرعیّت و رسمیّت، و بسیاری از چیزهایی که ادعا میشود ازدواج پیشنیازش است مثل فرزندآوری و نهاد خانواده، کاملاً در روابطی که شکل ازدواج ندارند ممکن است. کافی است کمیبه اطرافمان نگاه کنیم و ببینیم که بدون ازدواج کردن، در فرهنگهای دیگر همهی موارد مذکور قابل دستیابی است. لذا هیچکدام از این موارد در ذات ازدواج (اگر ذاتی داشته باشد) وجود ندارند. پس ازدواج چیست و به چه کاری میآید؟ ازدواج کردن چیزی جز قرارداد حقوقی نوشتن و امضاء کردن نیست، و هدف از قرارداد نوشتن هم اصولاً متعهد کردن طرفین به تکالیفشان است. پس نکتهی اوّلی که نشان دادم این است که ازدواج کردن اساساً انجام دادن امری حقوقی است**.
نکتهی دوم این است که معمولاً در قراردادها یکسری قواعد و بندها بهصورت پیشفرض وجود دارند، که ممکن است حتی در قرارداد ذکر نشود. مثلاً اگر شما منزلتان را به شخصی بفروشید، قوانین خرید و فروش آن کشور نقش پیشفرضهای آن قرارداد را دارند. قرارداد ازدواج هم از همین قاعده پیروی میکند. وقتی در ایران ازدواج میکنید، این فرض را داشته باشید که فصل نکاح و طلاق قانون مدنی و فصل نکاح و طلاق رسالهی عملیّه به عقدنامه منگنه شده. طبق این قوانین و اصول فقهی، مثلاً مرد هرگاه که بخواهد میتواند زن را طلاق دهد ولی زن چنین اختیاری (جز در شرایطی استثنایی) ندارد.
از دو نکتهی فوق میخواهم نتیجه بگیرم که وقتی شما پای عقدنامهی ازدواج را امضاء میکنید، همزمان زیر همهی آن موارد ذکر شده در پیشفرضها را هم امضاء میکنید. بهعبارت دیگر، چنین نیست که شارع و قانونگذار قبول کرده باشند که در ابتدای زندگی نباید بنا را بر طلاق گذاشت و بهجای آن باید بنا را بر مهر و محبّت گذاشت. کاملاً برعکس، آنها بنا را بر طلاق گذاشتهاند و مو به مو حقوق و تکالیف شما را برایتان معیّن کردهاند. پس کسانی که زنان را دعوت به حرف نزدن از حق طلاق و ... میکنند، درواقع آنها را دعوت به پذیرفتنِ نداشتنِ حق طلاق و ... میکنند. اگر زنی از حقوق و تکالیف پیشفرض خود ناراضی است، لازم است که حتماً پیشفرض قرارداد را با شروطی که لازم میداند تغییر دهد***.
شنیدهام که بعضی از محضرداران در ایران از درج شروط ضمن عقد طفره میروند (معمولاً با استدلالی که ذکر شد) یا کلاً مخالفت میکنند. اینطور بهنظرم میرسد که جستجو برای پیدا کردن محلی که بشود قراردادی با رضایت حداقلی طرفین ثبت کرد امری است که نباید مورد غفلت واقع شود. و البته اگر روزی بیاید که هیچ محضرخانهای در ایران شروط ضمن عقد را ثبت نکند، نظر بنده این است که قرارداد نبستن بهتر از قرارداد بد بستن است.
* بقره: ۲۸۲. ترجمهی آیتی: اى کسانى که ایمان آوردهاید، چون وامى تا مدتى معیّن به یکدیگر دهید، آن را بنویسید.
** در جامعهی مسلمانان و میان افراد مسلمان، این حقوق بنا به فقه اسلامیپدید میآید. صد و چند سال پیش که مفهوم حقوق مدنی هنوز به ایران نرسیده بود، فقه و حقوق در واقع یک چیز بودند ولی بعد از آن حقوق هویّتی مستقل پیدا کرد، هرچند هنوز بسیار متأثر از فقه است.
*** البته میدانم که با وجود این شروط قرارداد برای بعضیها کاملاً راضیکننده نمیشود.